شاهکار آرایشگری آقا طاها
سلام گل پسر مامان
که تازه وارد 5 سالگیت شدیقربونت بره مامان که بزرگ شدی ولی هنوز دلبری ها وشاهکارای بچگیتو هنوز حفظ کردی
واما بگم از شاهکار عظیمت
روز دوم ماه رمضون یعنی دوم تیر 93،من وبابا روزه بودیم وتازه از سرکار اومده بودیم وبه خاطر پاشدنمون برای سحری وسر موقع رفتن به سرکار حسابی بیخواب وخسته بودیم من که تا رسیدم بیهوش افتادم بابا هم تو پذیرایی خوابید شما تو اتاق پیش من بودی نگو داری با من هی حرف میزنی منم تو خواب دارم جوابتو میدم بابا هم فکر کرده بود من حواسم بهت هست ،تا اینکه گفتی مامان پاشو دستامو هرچقدر میشورم تمیز نمیشه چشامو به زور باز کردم دیدم دستات چربه بعد که نگات کردم دیدم از سرت داره روغن میچیکه فهمیدم که ظرف روغن سر بابا رو خالی کردی روسرت فقط تونستم بگم طاها چکار کردی خودت خیلی پشیمون وناراحت بودی وجواب دادی آخه مامان بابا قایمش نکرده بود منم ورش داشتم
خلاصه بابا رو بیدارکردم که ببرتت حموم بابا میگفت روغن توی ظرف کمه کم برای 60بار من بود که شما همشو خالی کرده بودی روسرت حتی یه قطره هم نمونده بود
تا بالاخره بابا بردت حموم سه بار با شامپوی خودت شش بار با شامپوی ما سرتو شست ولی فایده ای نداشت فقط کمی غلظتش کم شده بود برای اینکه موهات بیشتر ازاین صدمه نخوره دیگه گفتیم شامپوزدن بسه آوردیمت بیرون موهات کاملا چرب بود تا سه روز عملیات حموم انجاه شد توسط عزیزجون تا بالاخره بعد از چند روز موهات تمیز شد
موهای چرببببببببببببت
ظرف کرم سر که بهش رحم نکردی
توی حموم که موهات بعد از چندبار شستن هیچ فرقی نکرده بود.....
بعداز حموم وموهای خوشگلت............که هنوز تمیز نشده
درسته که با این کارت خیلی اذیت شدی ومن هم برات ناراحت شدم ولی خب بچه بودی دیگه بعدا برامون خاطره میشه
اما بگم از حرفهای خوشگل دیگت
باهم رفته بودیم مسجد که خانمها قرآن میخوندن به من کم مونده بود که گفتی مامان شما هم میخونی یا بلد نیستی بخونی
بعد از خوندنم گفتی مامان قربون صدات برم که از توی بلند گو می اومد گرفتم بغلم یه فشارت دادم قربونت بره مامان که اینقد بامحبتی مخصوصا به مامان که هر موقع لباس تازه میپوشم یا یه تغییری میکنم خیلی زود میفهمی وسریع قربون صدقم میری قربونت برم که مظهر عشقمی
البته اینم بگم که کلا به جنس مونث حساسی مثلا به عزیزجون خیلی حساسی وبهش توجهت بیشتره یا مثلا دختر کوچولوها که دامن خوشگل میپوشن میگی مامان لباسش چه قشنگه بعد میگی مامان من اینجوری لباس پوشیدن دخترارو انقد دوست دارمچی کارکنم که از الان به خانمها توجه میکنی ولی خیلی زود شروع کردی عزیزم جیگرم
واما بقیه عکسات که مربوط میشه به پیکنیک سیوان
شما رودوش عمو مجید