طاها عشق مامان وباباطاها عشق مامان وبابا، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

*طاها* مظهر عشق

زیارت شمس الشموس

شهریورسال 89 که شما تقریبا سه ماهه بودی ما به اتفاق آقاجون وعزیز جون و دایی مجتبی به پابوس امام رضا رفتیم میگن دفعه اول هرچی از آقا بخوای اجابت میکنه ،شما که نمیتونستی مامان از طرفت خواست .... بزرگ که شدی بهت میگم.   ...
8 اسفند 1392

به دنیا اومدن نفس مامان وبابا

اول ازهمه چیز باید بگم که عزیزم،متاسفانه ما بعداز سه سال از تولدت این خاطرات رو برات گذاشتیم ولی از قدیم گفتن ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازست. صبح روز 27 خرداد 89 به اتفاق بابایی و عزیزجون وآقا جون رفتیم بیمارستان نورنجات، وشما ساعت 9.30 به دنیا اومدی. واما درمورد انتخاب اسمت: هنوز سونوگرافی جنسیت شما را به ما نگفته بود، یه روز سر نماز بودم از بابا خواستم که قرآن رو بیاره، استخاره کردم هم اسم دختر وهم اسم پسر قرآن رو که باز کردم سوره طه اومد وصفحه ای که در اون آیه ای بود که در اون آیه کلمه سلوی اومده بود به بابا نشون دادم گفت خیلی خوب اومده،پس اگه پسرشدطاها وا گه دختر شد سلوی، بعد از چند روز رفتیم سونوگرافی وگفت پسره وش...
20 بهمن 1392