از یک سالگی تا تولد دو سالگی نازدونه مامان
بعد ازتولدت کم کم تونستی راه بری وبا حرف زدنت خیلی ناز و خوردنی شده بودی
قیافه نازت موقع خوردن آلوچه
آرایشگاه خونگی توسط دایی جون
زیارت حضرت عبدالعظیم
پیک نیک شاه گلی
تیوپت که باهاش رفتی آب گرم سرئین
پیکنیک زرقان مرند
دوتا پسرعمو چه دل وقلوه ازهم میگیرین
دوچرخه ای که آقا جون برای تولدت خریده
اینم گوسفندیه که مامان وبابا برای سلامتیه شما قربونی کردن
اینم رد خون قربونی روی پیشونیت
سفر دوم شما به مشهد، قربونت برم که آقا زود زود میطلبت
این جا هم کوه سنگیه،شما هم حسابی برای خودت وروجک وشیطون شدی
تولد دو سالگی عمر مامان
هدیه مامان وبابا همون ادامه هدیه سال اول(بیمه عمر 20 ساله شما)
ومامانی یه روز قبل از تولدت شما رو ازشیر گرفت این روزها بدترین روزهای زندگیته
من وبابا هم به حالت خیلی ناراحتیم بعضی وقتها منم باهات گریه میکنم
خلاصه تولد دو سالگی از دماغ هممون دراومد.