دومین پرتره دلبند مامان و بابا
من و بابا تصمیم گرفتیم شما رو هر سال ببریم آتلیه
اون روز با بابا قرار گذاشتیم که شما رو بابا بیاره آتلیه منم از سر کار بیام اونجا،که شما اون موقع یک ساله ونیمه بودی وقتی رسیدم بغل بابا خوابیده بودی
یه کم منتظر نشستیم تا بیدار شی، تا بیدارشدی شروع به خندیدن کردی
خانم عکاس چه کیفی میکرد چون هر ژستی که میگفت انجام میدادی
اینم از عکسهای خوشگلت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی